نباشد و الَّا بايد آنها را هم رد نمايد .
مسأله 1211 - اما كسى كه مشغول معامله باشد بايد بداند صحت و فساد معامله را تا به حرام نيفتد كه در وقت تصرّف علم به صحّت معامله داشته باشد زيرا كه تا علم به صحّت معامله نداشته باشد شخص ، تصرف [1] نمىتواند كرد در ثمن يا مثمن را .
مسأله 1212 - بيع معاطات به تصرّف ثمن يا مثمن هر يك يا ممزوج كردن به غيرى كه تميز نمىتوان داد لازم مىشود .
مسأله 1213 - بايع و مشترى هر گاه به مصاحبت هم بروند بهم نمىخورد مجلس و اما به يك گام در حال اختيار اگر از هم دور شوند تفريق مىشود و مجلس بهم مىخورد .
مسأله 1214 - شخص مالى را خريد و وجه آن را نداد و شرطى هم قرار نداد مثل گوشت و ميوه مثلا و رفت و نيامد اگر آن مال بماند ضايع مىشود بايع اختيار فسخ دارد هر گاه به موعد هم خريده باشد كه اختيار فسخ دارد اگر فاسد شود .
مسأله 1215 - هر گاه شخص مالى خريد و تصرّف نكرد و وجه آن را هم نداد و موعدى هم قرار نداد سه روز كه گذشت بايع اختيار فسخ دارد و اگر بعضى را تصرّف كرده يا بعضى از وجه را داد اختيار ندارد .
مسأله 1216 - هر گاه شخص حيوانى خريد و تصرّف نكرده در بين سه روز فسخ مىتواند كرد و هر گاه تصرّف كرد نه به جهت آزمودن بلكه به جهت كار خود يا غيره ، خيار ساقط است ، اما هر گاه مصالحه شده باشد يا خيار سه روز مصالحه شده خيار فسخ ندارد .
مسأله 1217 - هر گاه شخص مالى خريد و قيمت اهل خبره نشده و خود هم از اهل خبره نبوده باشد ده دو يا زيادتر مغبون است مثلا ، مىتواند فسخ كند بعد از اطلاع بر غبن ، اما فورى است خيار و بعد از فور محل اشكال است ، اما اعتبار به قيمت

[1] - ( صدر ) اگر از جهت عين رضايت مالك را در تصرّف نداند .

290