نام کتاب : جامع الشتات ( فارسي ) نویسنده : الميرزا القمي جلد : 1 صفحه : 25
إسم الكتاب : جامع الشتات ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 451)
مظنه قطع خون كفايت مىكند ، و همچنين هر گاه در روشنايى عدم قطع خون جراحت معلوم باشد ، بعد تاريكى شب فرا رسد يا به جاى تاريكى رود ، آيا غلبه ظن كفايت در قطع خون مىنمايد تا تطهير موضع كند يا نه و بر فرض كفايت غلبه ظن هر گاه بعد از تطهير و اداى نماز معلومش شود كه خون حين تطهير منقطع نبوده يا هيچ نداند كه كى آمده آيا موضع ملاقى رامع نماز تطهير و اعاده نمايد يا به حمل اينكه شايد اين خون بعد از نماز آمده قرار مىتواند داد ؟ . . . ؟ جواب : در جايى كه علم به نجاست به هم رسيد بايد قطع به زوال آن حاصل شود ، هر گاه به نحوى از انحاء علم براى او حاصل شد كه اشكالى نيست و به محض سخن يك زن يا دو زن يا دو طفل نمىتوان اكتفا كرد ، بلكه به سخن يك مرد عادل هم ، مگر با حصول جزم و دور نيست كه شهادت عدلين كافى باشد ، و به هر حال در زوال عين نجاست حصول جزم ضرور است و از اين جهت است كه جامه آلوده به منى را خود اين كس بشويد و بعد از خشك شده به سبب زبرى جامه شك كند در زوال عين بايد ثانيا بشويد . و اين كه در بعضى اخبار ، امام ( ع ) امر كرد زنى را كه جامه خود را به مشق - كه گل سرخ است - رنگ كند ( 1 ) نه از براى اين است كه علم به زوال خون شرط نيست ، بلكه از براى اين است كه نفرتى كه در طبع حاصل مىشود به سبب بقاى رنگ نجاست رفع مىشود . و اينها كه گفتيم منافات ندارد با آن كه جايز است جامه نجس را به گازر بدهيم تطهير كند و قول او را اعتبار مىكنيم در تطهير ، به جهت آن كه در آنجا دليل هست كه قول فعل مسلم محمول بر صحت است و از اخبار و طريقه علما عصرا بعد عصر ظاهر مىشود كفايت اين ، هر چند آن گازر عادل نباشد ، در اينجا هم مىگوييم هر گاه كسى سر او زخم شود و خون آيد و به ديگرى بگويد سر مرا تطهير كن و او تطهير كند اكتفا مىكنيم به قول او و فعل او در تطهير كه مشتمل بر زوال عين نجاست است . اينها در وقتى است كه ممكن باشد تحصيل علم به زوال عين ، و اما در صورت عدم امكان ، مثل اين كه شب است يا آن شخص كور است پس در آنجا اين قدر مىمالد نجاست را كه
1 : وسائل ( باب : انه اهما يجب ازالة عين النجاسته دون اثرها ) ج 2 ص 1032 - 1033 ح 1 و 3 و 4
25
نام کتاب : جامع الشتات ( فارسي ) نویسنده : الميرزا القمي جلد : 1 صفحه : 25