responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني    جلد : 1  صفحه : 94


كارى كردى ؟ و هرگز بر من عيبى نگرفت . ( 1 ) روزى در مسجد نشسته بود ، دختر بچه اى از انصار طرف جامهء آن حضرت را گرفت ، به جهت حاجت او به پا خاست ، نه او چيزى گفت ، و نه آن حضرت پرسيد چه مى خواهى ، تا چهار مرتبه اين كار تكرار شد ، مرتبهء چهارم رشته اى از جامهء آن حضرت گرفت و رفت ، از آن دختر بچه پرسيدند كه اين چه كار بود كه كردى ؟
گفت : اهل من مريضى دارند ، مرا فرستادند كه رشته اى از جامهء حضرت براى شفا بگيرم ، هرگاه خواستم بگيرم ، ديدم مرا مى بيند ، حيا كردم ، و كراهت داشتم كه در گرفتن از آن حضرت رخصت بگيرم ، تا در مرتبهء چهارم آن رشته را از جامه گرفتم . ( 2 ) اين واقعه عنايت آن حضرت را به كرامت انسان نشان مى دهد ، زيرا به فراست حاجت دخترك را و كراهت او را از سؤال دريافت و چهار مرتبه از جا برخاست كه دختر به حاجت خود برسد ، و از جستجو و پرسش خوددارى كرد كه باعث كراهت خاطر و ذلت سؤال او نشود .
كسى كه با اين دقت و ظرافت حرمت و عزت دختركى را رعايت مى كند ، آيا منزلت و كرامت انسان در نظر مبارك او تا چه حد است .
در روزگارى كه يهود در شرايط ذمه زندگى مى كردند و آن حضرت در اوج اقتدار بود ، شخصى يهودى چند دينار از آن حضرت طلب داشت ، مطالبه كرد ، فرمود : چيزى نزد من نيست كه به تو بدهم .
يهودى گفت : من هم از تو مفارقت نمى كنم تا طلب مرا بدهى .
فرمود : من با تو مى نشينم ، با يهودى نشست ، و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا به جا آورد ، اصحاب آن حضرت يهودى را تهديد كردند .
فرمود : اين چه رفتارى است كه با او مى كنيد ؟
گفتند : يا رسول الله ، يهودى تو را حبس كند ؟


1 . بحار الانوار ، جلد 16 ، صفحهء 230 . 2 . بحار الانوار ، جلد 16 ، صفحهء 264 .

94

نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني    جلد : 1  صفحه : 94
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست