مثلا با يك فرش بفروشد ، اگر چه آن بنده پيدا نشود ، معامله صحيح است و در غير بنده مشكل است . سوم : خصوصياتى را كه در جنس و عوض هست و بواسطه آنها ميل مردم به معامله فرق مىكند معين نمايد . چهارم : كسى در جنس ، يا در عوض آن حقى مانند رهن ، نداشته باشد ، پس مالى را كه انسان پيش كسى گرو گذاشته ، بدون اجازه او نمىتواند بفروشد . پنجم : آن كه خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را ، پس اگر مثلا منفعت يك ساله خانه را بفروشد صحيح نيست ، و چنانچه خريدار به جاى پول ، منفعت ملك خود را بدهد ، مثلا فرشى را از كسى بخرد و عوض آن منفعت يك ساله خانه خود را به او واگذار كند اشكال ندارد ، و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد . مسأله 2117 - جنسى را كه در شهرى با وزن يا پيمانه معامله مىكنند در آن شهر انسان بايد با وزن يا پيمانه بخرد ، ولى مىتواند همان جنس را در شهرى كه با ديدن معامله مىكنند ، با ديدن خريدارى نمايد . مسأله 2118 - چيزى را كه با وزن خريد و فروش مىكنند با پيمانه هم مىشود معامله كرد ، به اين طور كه اگر مثلا مىخواهد ده من گندم بفروشد با پيمانهاى كه يك من گندم مىگيرد ده پيمانه بدهد . مسأله 2119 - اگر يكى از شرطهايى كه گفته شد در معامله نباشد معامله باطل است ولى اگر خريدار و فروشنده و كسى كه در آن مال حقى دارد ، با قطع نظر از معامله راضى باشند كه در مال يكديگر تصرف كنند تصرف آنها اشكال ندارد . مسأله 2120 - معامله چيزى را كه وقف شده باطل است ، ولى اگر بطورى خراب شود كه نتوانند استفادهاى را كه مال براى آنها وقف شده از آن ببرند ، مثلا حصير مسجد به طورى پاره شود كه نتوانند روى آن نماز بخوانند ، فروش آن با اجازه متولى و حاكم شرع اشكال ندارد و در صورتى كه ممكن باشد بايد پول آن را در همان مسجد به مصرفى برسانند كه به مقصود وقف كننده نزديكتر باشد .