سوم : آن كه سفيه نباشند ، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند . چهارم : آن كه قصد خريد و فروش داشته باشند پس اگر مثلا به شوخى بگويد مال خود را فروختم ، معامله باطل است . پنجم : آن كه كسى آنها را مجبور نكرده باشد . ششم : آن كه جنس و عوضى را كه مىدهند مالك باشند يا مثل پدر و جد صغير ، اختيار مال در دست آنان باشد ، و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد . مسأله 2108 - معامله با بچه نا بالغ باطل است ، اگر چه پدر يا جد پدرى آن بچه به او اجازه داده باشند كه معامله كند ، ولى اگر بچه ، وسيله باشد و چيز كم قيمتى را كه معامله آن براى بچهها متعارف است معامله كند اشكال ندارد ، و نيز اگر طفل وسيله باشد كه پول را به فروشنده بدهد و جنس را به خريدار برساند ، يا جنس را به خريدار بدهد و پول را به فروشنده برساند ، - چون واقعا دو نفر بالغ با يكديگر معامله كردهاند - معامله صحيح است ، ولى بايد فروشنده و خريدار يقين داشته باشند كه طفل جنس و پول را به صاحب آن مىرساند . مسأله 2109 - اگر از بچه نا بالغ چيزى بخرد ، يا چيزى به او بفروشد بايد جنس يا پولى را كه از او گرفته به صاحب آن بدهد ، يا از صاحبش رضايت بخواهد . و اگر صاحب آن را نمىشناسد و براى شناختن او هم وسيلهاى ندارد ، بايد چيزى را كه از بچه گرفته از طرف صاحب آن مظالم بدهد ولى اگر چيزى را كه گرفته مال خود صغير باشد بايد به وليش برساند ، و اگر او را پيدا نكرد به حاكم شرع بدهد . مسأله 2110 - اگر كسى با بچه نا بالغ معامله كند و جنس يا پولى كه به بچه داده از بين برود نمىتواند از بچه يا ولى او مطالبه كند . مسأله 2111 - اگر خريدار يا فروشنده را به معامله مجبور كنند هر چند بعد از معامله راضى شود و بگويد راضى هستم ، معامله صحيح نمىشود و بايد دوباره صيغه معامله را بخوانند .