كه كارى انجام دهد ، يا شرط كند مالى را كه مىدهد طور مخصوصى باشد ، و به آن شرط عمل نكند كه در اين صورت ، ديگرى مىتواند معامله را بهم بزند ( خيار تخلف شرط ) . ششم - در جنس يا عوض آن عيبى باشد ( خيار عيب ) . هفتم - معلوم شود جنسى كه فروخته شده ميان فروشنده و ديگرى بطور مشاع مشترك بوده خواه فروشنده مال غير را هم فروخته باشد يا فقط مال خودش را فروخته باشد و نگفته باشد با ديگرى مشاع است و در اين صورت خريدار اگر به معامله راضى نشد مىتواند معامله را بهم بزند ( خيار شركت ) . هشتم - اگر فروشنده مال خود را كه جدا است با مال شخص ديگر بفروشد و آن شخص رد كند خريدار مىتواند پول آن را از فروشنده پس بگيرد يا اصل معامله را فسخ نمايد ( خيار تبعض صفقه ) . نهم - فروشنده خصوصيات جنس معينى را كه مشترى نديده به او بگويد ، بعد معلوم شود طورى كه گفته نبوده است يعنى ناقص تر است كه در اين صورت مشترى مىتواند معامله را بهم بزند و نيز اگر مشترى خصوصيات عوض معينى را كه مىدهد بگويد ، بعد معلوم شود طورى كه گفته نبوده است ، فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند و همچنين است اگر با رؤيت سابقه معامله شود و بعد معلوم گردد كه جنس يا عوض آن تغيير به نقص نموده كه در صورت اول خريدار و در صورت دوم فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند ( خيار رؤيت ) . دهم - مشترى پول جنسى را كه نقد خريده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحويل ندهد كه اگر مشترى شرط نكرده باشد كه دادن پول را تأخير بيندازد ، فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند ولى اگر جنسى را كه خريده مثل بعضى از ميوهها باشد كه اگر يك روز بماند ضايع مىشود ، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نكرده باشد كه دادن پول را تأخير بيندازد ، فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند ( خيار تأخير ) . يازدهم - حيوانى را خريده باشد كه تا سه روز مىتواند معامله را بهم بزند و اگر در عوض حيوانى كه خريده ، حيوان ديگرى داده باشد ، فروشنده هم تا سه روز