و احاديثى كه از پيغمبر بزرگوار اسلام و اهل بيت عالىمقامشان ( صلوات الله عليهم اجمعين ) ( كه ثقلين ناميده مىشوند ) صادر گرديده است ، ندارد . 2 - فهميدن و بدست آوردن مطالب و معارفى كه در قرآن مجيد و احاديث اهلبيت مندرج است ، كار آسانى نيست و احتياج به تخصص و مهارت دارد . و تا يك فرد در ادبيات عرب و علوم مختلف اسلامى از قبيل تفسير قرآن و حديث شناسى و شناخت راويان احاديث و اصول فقه و شناخت آرا و انظار فقهاى اسلامى ، تخصص و مهارت نداشته و به اصطلاح - با توفيق الهى - به درجه اجتهاد و فقاهت نرسيده باشد ، هرگز نمىتواند احكام خداوند را از منابع خود استخراج كند و در اختيار جامعه اسلامى بگذارد . اكنون با توجه به آنچه كه ذكر گرديد ، لزوم رجوع به فقيهى كه راه اجتهاد را با گستردگى مخصوصى كه دارد پيموده ، واضح و مسأله تقليد از مجتهد به حكم عقل و منطق ، ثابت مىگردد . بعلاوه در مثل زمان ما ، كه ساكنان همه مناطق روى زمين با هم ارتباط نزديك پيدا كردهاند و مسائل جديد فراوانى در زندگى انسانها رخ داده و مىدهد و پديدههاى جديدى پديد مىآيد ، كسى مىتواند مرجع احكام الهى باشد كه عالم به اوضاع زمان و واقف به نقشههاى دشمنان اسلام نيز باشد تا بر اساس منابع غنى و كامل و فقه پوياى اسلامى ، وظايف مسلمانان را با توجه به مقتضيات زمانها و مكانها ، استنباط كند . و بالأخره معيارى كه حضرت صادق ( عليه السلام ) در اين مورد ارائه فرموده است ، اين است : ( فاما من كان من الفقهاء ، صائنا لنفسه ، حافظا لدينه ، مخالفا على هواه ، مطيعا لأمر مولاه ، فللعوام ان يقلدوه ) . يعنى : ( در هر عصر و زمان در ميان فقهاى اعصار و ادوار ، بر مردم مسلمان لازم