كه بايد زمين در اختيار زارع باشد معين كنند و بايد مدت به قدرى باشد كه در آن مدت بدست آمدن حاصل ممكن باشد . ششم - زمين قابل زراعت باشد ، ولى اگر زراعت در ان ممكن نباشد ، اما بتوانند كارى كنند كه زراعت ممكن شود ، مزارعه صحيح است . هفتم - اگر منظور هر كدام آنان زراعت مخصوصى است ، چيزى را كه زارع بايد بكارد معين كنند ولى اگر زراعت معينى را در نظر ندارد يا زراعتى را كه هر دو در نظر دارند معلوم است ، لازم نيست آن را معين نمايند . هشتم - مالك ، زمينى را معين كند ، پس كسى كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند ، اگر به زارع بگويد در يكى از اين زمينها زراعت كن و آن را معين نكند مزارعه باطل است . نهم - خرجى را كه هر كدام آنان بايد بكنند معين نمايند ، ولى اگر خرجى را كه هر كدام بايد بكنند معلوم باشد ، لازم نيست آن را معين نمايند . مسأله 2226 - اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقدار از حاصل براى او باشد و بقيه را بين خودشان قسمت كنند ، چنانچه بدانند كه بعد از برداشتن آن مقدار چيزى باقى مى ماند مزارعه صحيح است . مسأله 2227 - اگر مدت مزراعه تمام شود و حاصل بدست نيايد ، چنانچه مالك راضى شود كه با اجاره يا بدون اجاره زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضى شد مانعى ندارد ، و اگر مالك راضى نشود ، مى تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچيند و اگر براى چيدن زراعت ضررى به زارع برسد لازم نيست عوض آن را به او بدهد ، ولى زارع اگر چه راضى شود كه به مالك چيزى بدهد ، نمى تواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمين بماند . مگر در صورتى كه بقاء زرع موجب ضرر مالك نشود و چيدن آن موجب ضرر زارع شود و حاصل بدست نيامدن از ناحيه تأخير زارع و يا اهمال او نباشد در خصوص اين صورت مى تواند مجبور كند مالك را به بقاء زرع و اجرت المثل زمين را هم بايد بدهد .