نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : السيد السيستاني جلد : 1 صفحه : 483
و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع و نفس الأمر معين باشند . پس اگر دو نفر از كسى طلبكار باشند و انسان بگويد من ضامن هستم كه طلب يكى از شماها را بدهم ، چون معين نكرده كه طلب كدام را مىدهد ، ضامن شدن او باطل است . و نيز اگر كسى از دو نفر طلبكار باشد و شخصى بگويد من ضامن هستم كه بدهى يكى از آن دو نفر را به تو بدهم ، چون معين نكرده كه بدهى كدام را مىدهد ، پا من شدن او باطل مىباشد و همچنين اگر كسى از ديگرى مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد ، و شخصى بگويد من ضامن يكى از دو طلب تو هستم و معين نكند كه ضامن گندم است ، يا ضامن پول صحيح نيست . ( مسأله 2324 ) : اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد ، ضامن نمىتواند از بدهكار چيزى بگيرد ، و اگر مقدارى از آن را ببخشد نمىتواند آن مقدار را مطالبه نمايد . ( مسأله 2325 ) : اگر انسان ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد ، نمىتواند از ضامن شدن خود برگردد . ( مسأله 2326 ) : ضامن و طلبكار - بنابر احتياط - نمىتوانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را به هم بزنند . ( مسأله 2327 ) : هر گاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبكار را بدهد اگر چه بعد فقير شود ، طلبكار نمىتواند ضامن بودن او را به هم زند و طلب خود را از بدهكار اول مطالبه نمايد و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضى شود . ( مسأله 2328 ) : اگر انسان در موقعى كه ضامن مىشود نتواند طلب طلبكار را بدهد ، و طلبكار چگونگى را نمىدانسته و بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند ، اشكال دارد ، بخصوص در صورتى كه ضامن پيش از اين كه طلبكار ملتفت شود قدرت پيدا كرده باشد .
483
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : السيد السيستاني جلد : 1 صفحه : 483