responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 24


الرئيس با نيمعنى اشاره نموده است اسقورديون سير صحرائيست هر چه را بوته بىدندانه باشد جبلى نامند و آنچه مركب از دو دندانه بزرگ باشد شامى گويند و هر چه بىدندانه و بسيار كوچك و پوست از و جدا نشود مصرى نامد وسقرديون يونانى عبارت از اوست فكراث برى نيز نامند تلخ وقابض ولذاع و برگش ريزه واغبروكم عرض تر از سير بستانيست وكلش مايل به سرخى و شاخش دراز وقسمير اگلش و ساقش سفيد در آخر سيم گرم و خشك وترياق زهر ما ومدر بول و حيض ومحلل وجالى و در جميع افعال قوىتر از سير بستانى و در ثوم چون خواص مشروح است تكرار باعث تطويل مىگردد وقدر شربتش تا دورهم وبدلش سقيل و تخمش بغايت بهتى و سبز ودالمزاج است اسارون بلغة سريانى بيخ گياهيست پر كره و دراز و باريك و كج وار زرد چوبه باريك‌تر و با اندك عطريهء وشدى و سفيد مايل به زردى و بعضى غير مايل به زردى و نسبت او جنگلها و گياه او منبسط بر روى زمين و برگش شبيه به برگ نيل ولبلاب و از آن كوچكتر و مايل باستداره و گلش بنفش و در زير برگ شبيه به گل بيخ و تخمش مثل تخم كاجيره كه قرطم عبارة از اوست و قسمى از آن را ساق به قدر زرعى ومدور و برگش مثل قنطورين رقيق واعلاى ساق پر شعبه بعضى بر بالاى بعضى و بر اطراف شعبها مثل دانه گندم ودرجوف او چيزى زغبى وپنجش بسطبرى خنصر و كم كره خوشبو و خوش طعم وقسميرا برگ مثل قسم اول اغبر وصلب و شاخهاى او پراكنده و باريك و گلشن بزرگ و بنفش وثمرش مثل ثمر كبر ودرجوف او تخمى مثل تخم خطمى وبراشجار مىپيچد و پخش سارى در تحت ارض و پر كره وقوى الرايحه و تلخ ولذاع و اين قسم مخصوص است در دفع سموم و گزيدن مارها وسميرا برگ از همه اقسام ريزه تر و شاخهاى او منبسط بر روى زمين و گلشن بنفش و پخش نرم و بى كره و زرد و تلخ و با عطريه و نسبت او كوهاى ساده و اين قسم ضعيف‌ترين اقسام اربعه است و مجموع او در آخر دويم گرم و خشك و بهترين او قسم اول است كه از فرنگ وآفريقية و شام خيزد محلل وملطف ومفتح ومنقى معده و جگر وسپرز و كرده از اخلاط بارده و با ماء العسل مسهل قوى بلغم وجهة حصاه وعسر البول واحتباس حيض و درد ورك ومفاصل و عرق النساء ونقرس نافع خصوصا كه دو ماه در آب انگور خيسانيده باشند و بايد مازاى هر سه مثقال او آب انگور چهار طل و نصف باشد و با شير شتر و گوسفند مبتهى قوى مبورد ومرطوبست وجهة تسكين درد هاى باطنى واستسقأ ويرقان سددى دورم رخو جگر وثقيهء آلات بول از رطوبت لزجه و امراض باردهء دماغى وسده جگر وصلابت سپرز واكتحال او جهة امراض طبقه قرنيه ودود او جهة گريزانيدن عقرب و ضماد او با شير تازه بر كنج ران و پشت زهار جهة نعوظ بسيار مؤثر ومضرريه و مصحلش مو يزج و قدر شربتش از يك مثقال تا سه مثقال وبدلش وج و مثل وزن او زنجبيل است با نصف او خولنجان و نصف اووج و حكماى دهنده اعتقاد دانست كه چون قبل از آبله نيم درهم آن را بانبيد برنج بنوشند آبله بسيار كم برآيد و مجرب مىدانند اسد العدس گياهيست شبيه به گياه عدس و نوعى از طرثيث دانسته‌اند برگش مزغب وبالزوجه و گلش سفيد و زرد شبيه به گل لبلاب و بسيار از آن كوچكتر و ساقش مثل ريسمانى و باريك واعنبر مايل به سرخى وبيخش مثل كز رو بسيار كوچك و بر گياهى كه در حوالى او بهم رسد مى يحد و فاسد مىسازد ولهذا لوك ناميده‌اند درسيم خشك وباقوهء بارده و در دويم گرم ومحلل بلغم وسوداى غير محترق ومدر بول ومفتت حصاة و با سكنجبين جهة يرقان و با آب كرفس جهة حساهء و طلاى او با سركه جهة نمله ومنع زياده شدن او مؤثر و چون با سركه مداومت خوردن او كنند پخته وخام او باعث لاغرى بدن فربه مىشود واصلا مضرتى نمىرساند و چون با گوشت طبخ نمايند گوشت راز و مهرا مىسازد و گويند مكرب ومغثى است و مصلحش بنفشه وقدر شربتش تا پنج درهم وبدلش افتيمون و در هزال مثل او صعتر وربع او سندروس اسفاماج به فارسى اسفناج نامند وبيونانى سوماخيوس گويند وبرهمى او در افعال مانند بستانى است وبستانى او معروف و در آخر اول سردوتر و گويند معتدل است ملين طبع وباقوه جاليهء ورادعه و سريع الهضم تر و بى نفختر از ساير بقول وجهة جميع امراض سينه والتهاب و تشنگى وبتهاى حار و درد شش وسل و عصارهء او با شكر جهة يرقان وحصاة وعسر بول و پختهء او جهة درد سر دو درد كمر ولذع اخلاط مرارى وخام او جهة درد گلو ومهاة و پختهء او باباقلى جهة نزلات حاره مجرب و ضماد پخته او جهة درد مفاصل حاره وادرام واحتباس بول كه از حرارت باشد و ضماد خام او جهة ورم فلغمونى و گزيدن زنبور و انفجار دمل و طلاى طبوخ او با سفيد‌آب جهة بثور مفيد ومضر بارد المزاج ومصدع ايشان و مصلحش پختن او با روغن بادام و دارچينى وآبكامه وقدر شربت از عصاره او تا دو مثقال وبدلش خرفه وقطف و تخمش جهة وجع الفؤاد و درد احشأ وبتهاى حاره و شيرهء او جهة تب دق وسل مجرب و ضماد پخته او جهة وجع اورام حاره وتليين اورام صلبه بسيار مؤثر ومضر سپرز ومصلحش كل مختوم وقدر شربتش تا دو درهم است استنبوب بلغة فارسى اسم ثمر درخت پيوندى نارنج و ترنج و ليمو است كه با يكديگر پيوند كنند و به عربى زنبوع نامند و در افعال ضعيف‌تر از ترنج و قوىتر از ليمو و مقاوم سموم ومضر سينه است اسطر طيقوس اطراطيقوس است اسرنج سرنج است اسرب رصاص اسود است اسفست معرب از اسپست و آن جند قوقاى تريست لغة فارسى و آن بذر قطونا است اسفند سفيد به فارسى اسم خردل ابيض است اسد الارض اشخيص است وحربا را نيز به اين اسم نامند اسقولوس اشراس است اسقال واسقيلا اسقيل است اسقلينس اسقولو قندريون است اسمالاون بيونانى سوسن بريست اسفنط خمر است اسفيرا قتاء الحمار است اسفراج اسم اندلسى

24

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست