responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 48


و عسل جهة او رام صلبه وفرزجهء او با عسل بعد از ظهر معين حمل و با زعفران منقى و مصلح رحم وسعوط او جهة صرع و شقيقه و طلاى او با عسل در حمام جهة درد پشت زن زائيده و رفع رياح نفاس مجرب ومصدع ومصلحش گلاب و گويند مضر جگر است و مصلح او صمغ عربى وقدر شربتش تا سه درهم ويدلش جوز بو است بسد بثخفيف سين اسم خيرى احمر است وبسين مشدده بلغة هندى اسم مرجانست وبه فارسى بيخ مرجان وبه عربى مرجان را قرول نيز نامند و او معرب از قرواليون يونانيست وبيخ مرجان را به عربى نشف نامند وآنسنكيست با قوه نباتيه واز قعر دريا ميرويد وريشهء او سفيد است وهر چند بلندتر مىشود سرخ تر مىگردد و شاخهاى او مرجانست وبيخ او سفيد وسرخ وسياه نيز مىباشد وسياه قوىتر و سفيد او ضعف است و بهترين سرخ او آنست كه صاف و كم سوراخ وصلب وبيريل باشد در اول سرد و در دويم خشگ ومفرح وقابض ومجفف وقاطع نزف الدم ومحلل خونيكه در دل منجمد شده خصوصا محرق او جهة وسواس وجنون وخفقان وصرع وضعف معده وفساد اشتها ونفث الدم واسهال وموى وسنگ مثانه وكرده و سپرز وبواسير ونيم مثقال او كه با نصف او صمغ عربى وبا سفيده تخم مرغ سرشته باشند با آب سرد نوشيدن جهة قطع نزف الدم باطنى مجربست خصوصا سوختهء او ومحرق مغسول نوع سياه او بغايت مقوى دل ودر ور بسد جهة برون گوشت زيا وزخمها ورافع آثار آن ومحرق او جهة نزف الدم ظاهرى وتقويه دندان و زايل كردن زردى بن دندان وبثورات چشم وتقويه باصره ودمعه وجرب وبياض وسلاق وقطورا وبا روغن بلسان جهة ثقل سامعه وكرى نافع وامين الدوله گويد كه سه روز هر روز چهار وانگ آن را با سكنجبين بنوشند البته رفع ورم وشدهء سپرز مىكند ومضر كرده ومورث تهوع ومصلحش كتيرا وبدلش جهة حبس خون دم الاخوين بوزنش وقدر شربتش تا يك مثقال و اولى استعمال محرق اوست در جميع مذكورات ومحلول او را در رفع جذام مجرب دانسته‌اند و از خواص اوست كه چون طلا ونقره را از هريك بقدر بسد درهم گداخته انگشترى يانكين دانى ترتيب دهند وليد را در آن نصب كنند وقمر وشسم در حد اتحاد خود مقارنه باز زهره داشته باشند باخود نگاهدارند درحال صرع قطع شود و دارندهء او را هرگز غمى نرسد و از چشم بد ايمن باشد بستان افروز لغة فارسيت و به عربى جق بستانى گويند و به فارسى تاج خروس وكل حلوا نيز نامند واو غير حماحم است كه جو نبطى باشد چه حمام وابركش عريض والوان ونبات او قويتر وبزرگتر وم كل مىباشد وبستان افروز را برگش سبز وزيره وپر گل وگلش سرخ مايل به بنفشى وپى رايحه وتخمش ريزه وبراق وسياه است در دويم سرد وخشك وقابض ورادع و آب او با جلاب وسكنجبين جهة حرارت معده وجگر وسدهء سپرز ورفع سميت خالق التمر نافع وجرم او ثقيل ومصلحش سكنجبين وقدر شربتش از آب او تا يك او قيه و نيم وبدلش حمام وتخمش جهة اسهال نايب مناسب تخم با رشگ است و چون كوبيده در يكرطل شير خيسانيده شب در مهتاب گذاتشه بنوشند و سه روز به دستور و زياده بر آن مداومت كند جهة حرقه البول و بول الدم مجربست وقدر شربتش دو مثقال است بسر غورهء خرماست كه زرد و مايل به شيرينى شده باشد و مراتب هتگانهء خرما در تمر مذكور است وبسر مرتبهء چهارم است و اول مرتبهء حرارت و هر چند شيرين‌تر شود گرم‌تر گردد در اول كرم و در دويم خشگ وقابض و مقوى معده و حرارت غريزى وجهة رفع بواسير ونفث الدم وخائيدن او جهة تقوية لثه نافع ومسدود دير هضم ومولد خلط خام ونفخ ومصلحش سكنجبين و انار ترش شيرين ومضر سينه و شش ومصلحش خشخشاش است ورت بسر در خراج مثل او جهة قى واسهال و ضعف معده نافع ونبيذ او مسكر وقابض و مقوى معده وامعا است بستيباج به فارسى خلال مكه و به عربى سدى نامند نباتيست خاردار و برگش با خشونت و ريزه و گلش سفيد وازرق و شاخها به قدر شبرى از يك بيخ مىرويد و باريك و آن را خلال مىكنند و بر سر هر شاخى چترى مثل قبه و خشن و تخمش شبيه بنانخواه وطعمش تند و او را وحشيزك نامند گياه او در اول دويم گرم و خشك و با اندك عطريهء و خلال كردن او جهة تقويه دندان نافع و طلاى آب او محلل او رام و جلوس در طبيخ او مصلح حال رحم ومدر بول و تخمش در آخر دويم گرم و خشك و صد عدد او كشندهء اقسام كرم معده وامعأ ومجرب و او را به فارسى درمنهء تركى گويند و مفتح سدهء جگر و مدر بول و جهة سعال وفواق ورياح ومغص وحصاة و ضماد مطبوخ او در روغن زيتون جهة فالج واستسقاء و درد مفاصل نافع ومضر ريه ومصلحش كشنيز است ومضمضه بطيح او مسكن در دندان ومضر سر و مصحلش تر مس وقدر شربتش تا دو مثقال است وبدلش شيخ ارمنى بسيح كندر است بسيله بلغة مصر نوعى از جلبانست واو خلر بريست در غاية تخلى بسباسا حرمل عربيست بسيلا بصل است بسقيس بيونانى نفس است بسقيا شاهترج است بسور ويون بيونانى نوع ثقيل توتياى مصنوع است پستان به فارسى اسم ضرع است پسته به فارسى فستق است وهندى پستى گويند بشام درختيست حجازى و در مصر و عراق نيز مىباشد و در اين اوان تخم او را بجاى حب بلسان استعمال نمايند وثمر دار او به قدر درخت توت سفيد وبيثمر از آن كوچكتر است برلش مثل صعتر وبا رطوبت چسبنده و با شيرينى و گلش زرد و تخمش شبيه يكبابه وبيمزه وثمرش مثل خوشه ودراز ودانهاى او مايل بزردى واز بعضى سرخ واز بعضى طولانى مثل حب صنوبر وچون جزوى از آن قطع نمايند از آن آب سفيد تراوش كند وبعد از خشك شدن مايل بسرخى كرد وبهترين اجزاى او دمعهء اوست ومسواك چوب او مقوى لثهد ورافع بدبوئى دهانست

48

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 48
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست