responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 373


وميوها اشنان واندكى بوره را بسيار بجوشانند وبه دستور قدرى اشنانرا با خطمى وبوره بجوشانند وموضعرا ساعتى در هر آبى مكرر بگذارند پس به آب وصابون بشويند قلع رنگ آلو بالو برگ آلو بالو سوزانيده خاكستر او را به آب سرشته موضعرا طلا كنند وبعد از يكروز به آب وصابون بشويند قلع رنگ توت اثر توت سياه را به آب توت سفيد بشويند وبه دستور هر گاه بگوگرد دود كنند زايل گردد وقلع رنگ انار اشنانرا با صمغ عربى وشب بجوشانند وبه آن طلا كنند وچون خشكشود دوست ماليده از موضع بيفشار وبا شب بشويند وبه دستور شستن آن بصمغ عربى واشنان همين اثر دارد وگويند اثر پوست كردكان تر را بروغن وصابون بشويند قلع رنگ خمر ونپند به آب اناردان وقرا قروط بشويند وبعد از آن بصابون وگويند چون بگوگرد دود كنند زايل گردد وبه دستور اشنان وسركه در ترشى ترنج از مجرباتست شستن جامهاى رنگين كه تغيير نيابد قطف را در آب جوشانيده لباس را به آن بشويند تا ازالهء چربى شود وچون لباس پشم سفيد بروغن آلوده باشند مر صاف را بعد از تركردن موضع به آن بياشامد وبسيار بدست ماليده به آب سرد وصابون بشويند وهر گاه پوست چربى آلوده باشد نخاله گندم تا سه بار بر آن ريخته بدست بمالند وبيفشارند وتصريح نموده اند كه چون بزهرهء گوسفند وبز طلا كرده به آب اشنان وقلى بشويند اثر جميع ادهان را از اقسام البسه زايل گرداند هر گاه خواهند ناشسته زايلشود اهك ونمك را سائيدذه بر موضع بپاشند وچيزى سنگين بر آن گذارند وبعد از مدتى بيفشارند ودر قلع بروغن بزرگ وزيتون وروغنچراغ گفته اند كه چون لباس ابريشم را به آن آلوده باشند سبوس گندم را جوشانيده موضعرا به آب تر كرده بگوگرد بخور كنند ودر خواص الاشياء ازاله آن از جامع پشمين نيز به دستور مذكور است وچون لباس ركين باشد اول بخطمى بشويند پس به آب اشنان وصابون قلع اثار نفط سياه وسفيد اول بدوشاب بشويند پس به آب قلى كه گرم باشد وجهة رفع بدبوئى آن اول به سركه و بعد از آن به آب گرم بشويند و آب طبيخ باقلى مهره مجرب شمرده‌اند وبه دستور چون سير كوفته ونمك نيمكوب بر موضع بسيار بقوة بمالند وبعد از آن بشويند زايل گرداند وگويند بروغن زيتون نيز رافع اثر نفط مىشود قلع رنگ غاليه وطيوب سرگين كبوتر را به آب جوشانيده جامه را باو بشويند پس بصابون وازالهء اثر عرق چهار پايان واثر پوست سياه به دستور پست كه در قلع رنگهاى سياه مذكور شد قلع روغنها از اوراق كتاب وكاغذ 7 م استخوان سوخته را مثل غبار بسايند وبا 10 م شب و 10 م نبات نرم سائيده بر اوراق پاشيده سنگى گران بر بالاى آن از شب تا صباح گذاشته پس او را قرا بيفشانند وهمچنين گل نيشابورى واهك ونمك وشروه همين فعل مىكند اما قلع نوشتجات بايد كجرا با روغن زيتون واندك بورهء ارمنى وشب يمانى سائيده بر نوشتجات ماليده پس رفع آن نموده همين عمل در بردن چرك جامه نيز بسيار موثر است ودر اين امور سفيد اب حصاصين قويتر از كج است اما قلع موم عسل را كرم كرده بر موضع ريزند تا موم وعسل بهم بياميزد پس عسل را برداشته موضعرا به آب گرم بشويند ايضا جامه را در شير بخت جوشانيده گذارند پس بصابون وآب گرم بشويند ايضا ببوره وصابون وآب گرم رفع نمايند اقسام شستن جامها لباس زربفت را چيزى بهتر روغن ارگل بوره واهگ نيست وپشمين را گل وابريشمى وصوف لاغر لاة ولندره وامثال آن چوبك ونمك وجامهء ابريشمى را چنانكه بصابون پاك مىگردد واگر با پشم گوسفند نيز بشويند پاك مىشود والوان مختلفه را سرگين كبوتر ازالهء چرك مىكند وجامه سفيد بهر رنگى كه آلوده گردد چون يكشب در بول شتر گذارند وروز ديگر بصابون وآهگ بشويند ورفع آن مىشود وبول اطفال را نيز همين اثر است واگر اعلم باب بيست وچهارم در دستور معالجاة طيور كه بزوره عبارت از آنست پوشيده نماند كه علماى اين صناعت وفضلاى اين علم بسيار قليل اند وبهترين ايشان قسطوش رومى وابن العوام وادهم وقطريف وسومارس وابن جانس است واول كسى كه صيد شاهين وباز كرده وايشانرا اشكار آموخته قسطوس پادشاه روم است وصيد باشه اختراع كسر يست وشكار بحرى وچرغ را نسبت به بهرام داده اند وطريق اصطيا دو بيان نيك وبدو بيان ساير احوال طيور سباع كه جوارح نامند باقسام مختلف تحرير كرده اند وچون امور معالجاة امراض آن مناسب الحاق ابن مجموعه داشت بناء عليه اكتفا به بيان آن نموده وآنچه از متقدين بنظر رسيده ترجمه مىشود وتصريح كرده اند كه بنض طيور در مفصل ثانى ال محسوس مىگردد وحركة ريه مابين مقعد وانتهاء استخوان سينه كه عظم زور هست واز جهة عدم عظم وترى كه در ساير حيوانات قاعده ء دماغ است ومحل وقوف مواد غليظه وشمول در زكاسهء سرو جميع سر را صداع عارض نمىگردد وچه باين سبب بخاراة محتبس نمىشود ومهرهاى گردن وپشت طيور راسناسن مىباشد واين عبارت از بر آمدگى طرف بيرون مهرهاست ورودهاى اين حبس مستقيم است بخلاف ساير بهايم كه ملفوف وپيچيده است وفالج وعرق النسا نيز طارى نمىگردد علاج كليه صحة ومرض چون هر صبح بعد از خواب شب بال وپرخور را بمنقار سازد وزبان افشاتى كند ومردمك ديدهء او صاف ونورانى باشد وباطراف از روى جستجوى چيزى كند واز نشاط پرداز نمايد با خواهش صيد فضله اش معتدل القوام وسفيده بو وبسهولت دفع شود علامة صحت است وبا اين او صاف هر گاه هر گاه در حين پرواز پر بسرعة وقوة زند وكثيرا الحركة باشد دلالة بر حراة وپيوسته مزاج اصلى دارد وضد آن بربرودة ورطوبة واضداد وصفاة مزبوره علامت عدم صحت است پس اگر سر را حركة بيجا دهد دلالة بر آفة دماغ كند اعم از آنكه در اصل دماغ باشد يا بمبا بركة عضوى واگر مكرر چشم ا پوشيده ورطوبة از او سيلان نمايد دلالة بر طرفه وآفتاب چشم كندو هر گاه دهانش بعد از سياهى سفيد گردد ودلالة بر آكله كند واگر بال را بتمامه جمع ننمايد دليل است بر غلبه رطوبة غريبه وچون با وجود آن هر دم بپاى نشيند ودر حين رفع فضله بدشوارى اخراج نمايد دليل است بر بواسير وآفت روده

373

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 373
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست