responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 369


زن حمول نمايد هر گاه صباح انشب رايحهء سير از دهان او ظاهر گردد ديگر نخواهد بود وچون بوره سرخرا با صدف بالسويه بسايند ودر بلينى دختر سعوط كنند هر گاه عطسه آورد باكره است والا فلا وبتجربهء مجرمين رسيده كه چون كفهاى دست حامله املس وصاف باشد حمل او مذكر خواهد بود وهر گاه نايل بسبزى باشد مؤنث وبه دستور ثقل طرف راست دلالت بر پسر دارد وطرف چپ بردختر وچون در اول حمل قدر باقلائى از زهرهء خرش نر يا بسراب ممزوج نموده بنوشند پسر تولد كند واز زهرهء مادهء آن دختر وچون زراوند مد حرجرا با زهرهء گاو حمول كنند بعد از ظهر ودر صباح طعم او را بايد آنزن را فرزند خواهد شد والا عاقراهدى خواهد بود في سرعة الحمل وعدمه چون نفخه ارنب وسرگين او وعسل بالسويه سه روز وسه شب حمول كنند زهر روز يك مثقال نشارهء عاج نباشتا تناول نمايد در سرعة حمل از مجرباتست وبه دستور حمول بول شتر با عسل وشراب همين اثر دارد وچون هر ماه قدرى بول استر بنوشند حامله نگردد وچون بول كيش بياشامد هرگز حامله نگردد وبه دستور آشاميدن حلتيث با بول زنان همين اثر دارد سر غريب از جعفر طوسى منقول است كه چون زبان ضفدع سبز را در حين خواب بر روى دل زن بگذارند يا فراش او را بخور بجزوى از اجزاع تصفد كند آنزن هر چه درون كرده باشد بيان كند في مايسهل خروج الريح من الاسفل خردل سفيد جوز بواى محرق برگ سدر برگ خشك سرونا نخواه محرق تخم ابهل انجدام محرق محروث محرق آزريون مجموعة ومفردة خون بپائيده يك م با ماكولاة اطعام كسى كنند در خواب وبيدارى ضبط خروج نتواند نمود واگر مجموعرا با چهار مثل آن آب بجوشانند تا بربع رسد پس صاف نموده با مثل او روغن بجوشانند تا آب بسوزد وبر شكم بمالند اثر اودر اخراج ريح بقدر نصف اثر اكل ادويهء مذكور است ودر ين باب تخم مورچه از مجرباتست ورافع او خوردن زيرهء كرمانى است عملى كه بيهوشى اورد گوشت گوسفند پى چرپى را شرحه نموده شرحها را ببزر البنج سائيده پر كرده در كوزه ء سفال گذاشته در سرگين است دفن كنند تا گرم شود پس گرسنه را در شيشه كرده بگذارند تا خشك گردد ودر وقت استعمال 2 جزو او را يكجزو افيون سائيده دانگى در بينى هر كه نفوخ كند بيهوش گردد وچون خواهند كه بهوش آيد چند قطره سركه را با نيچه در بينى آنشخص بدهند وبه دستور جند بيدستر فرفيون زنجبيل را بالسويه نفوخ نمايند يا با سركه مخلوط كرده ؟ ؟
نمايد تا عطسه كند دوائى ديگر كه بغايت قوى الاثر است افيون بزر النج پوست بيخ لفاح جوز ماثل كه تا نوره نامند تخم كاهو بالسويه نيمكوب كرده بجوشانند وصاف كنند وگندم بقدريكه خيسيده شود در آن ريخته بگذارند تا خشك شود وبه دستور ادويهء مزبور را جوشانيده تسفيه نمايند تا پنجمرتبه انگاه گندم را بعد از خشكشدن در شيشه ضبط كنند ودر وقت حاجت از يكدانگ تا دو دانگ او را ساييده بياشامند و تدبير رفع آن به دستورى ا ست كه مذكور شد في خواص شيئ گلها مجربه خوردن ؟ ؟
از خاك مملو ساخته غرس نمايند وبطريق معمول آب دهند تا خربزه ببار آيد هر كه از آن تناول نمايد وفور عقل وگاو وصحة حدس وحلم با مور خفيه غريبه بمرتبهء قصوى رسد وظنون ورؤياى او تخلف نورزد وقوة حافظه بغايت قوى گردد چون تخم خربزه را در كاسه سر بمغز سر 1301 غ آلوده غرس كرده باشند خوردن ثمر او بلاهت وحماقت عجب آورد كحل بدون المى سوخته او نيز همين اثر دارد شرب دو درهم مغز سر باعث جنون وبلادست ايضا از غرايب بخور مغز سر سنور وحشى واهلى مخرج نطفه ايست كه در رحم بسته باشد ديگر شرب دل غلدرا در اطاعت روحانياة مؤثر دانسته‌اند ديگر حجر الديك كه در سنگدان خروس يافت مىشود در دهن داشتن او رافع تشنگى است وشرب او رافع تشنگى است يا وشرب او رافع جنون ووسواس ديگر طلق محلوب را چون با شب يماند وخطمى وطين مغره وسركه وسفيدهء تخم مرغ بر اعضا بمالند رافع سوزانيدن اتش است واز غرايب خواص عاقر قرحا است كه هر گاه او را با نوشادر بر گام وزبان بمالند وآتش دردهان گيرند دهانرا نسوزاند ديگر چون نوشادر را حل كرده كاغذيرا بان نقشها نموده در اطراف خود بگذارند هوام پيرامون انكس نگردد واز مجرباتست چون هفت عدد خنفسا را در زير طاس مس سرخ حلبس كنند باعث برودة هواى حارو باريدن مىگردد باب بيست ويكم در بيان بعضى از رساين حكماى هند باصطلاح هنود رساين بمعنى كيمياى بدنست وآن مخصوص است بادويه ونراكيبى كه باعث حفظ صحت واطول عمر وتقوية قوى واعضاى رئيسه باشد واكثر تراكيب و تدابير ايشان در امزجهء سكان اقليم ثالث ورابع وخامس موافقى ندارد نباء على هذا در اقاليم مذكوره متداول نشده وطريق يونانيان به سبب تناسب مناط اعتبار گشته است وحقير آنچه اقل غايله دانسته بتحرير آن مبادرة مىنمايد از آنجمله رساين كند متيست كه عبارة از گوگرد وابوخلسا وابونا اشارهء با وست وطريق آنست كه گوگرد سند روسى را نرم كوبيده در مفرقه آهن با روغن گاوى بقدرى كه او را بپوشاند باتش نرم گداخته واز خرقه كه بر سر كاسهء شير تازه گاوى بسته باشند صاف نمايند تا مصفى او داخل شير گرديده كه منعقد ومثابه سنگى زعفران رنگ شفاف

369

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 369
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست