responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 26


داشته باشد و اندرون او سرخ ولاذع زبان ومستعمل پنج اوست و هر گياهى كه در حوالى او رويد فاسد مىسازد وجزاف صاحب اختيارات در كمال ظهور چه تصريح نموده كه نوعى از مازر يونست ومادريون از يتوعات است بخلاف اشخيص و اختلاف ما تية هر يك از متون كتب ظاهر است سفيد او در دويم گرم و خشك و با قوهء ترياقيه وهجده قيراط او باشراب قابض طبع وطيخ او با فودنج جبلى جهة اخراج حب القرع و يك مثقال او جهة رفع جنون وصرع وطبيخ او جهة عسر بول و گزيدن هوام نافع ومسهل زرداب وصمغ او با شير مقوى احشاء ومحلل ورم باطنى و طلاى او با سركه جهة تحليل او رام ظاهرى بارده وقدر شربتش تا پنج درهم ومصدع ومصلحش شكريست و سياه او در آخر سيم گرم و خشك دو مثقال او كشنده ومحرق وشد و در مشروبات غير مستعمل و طلاى او جهة جرب وقوبا وبهق و با روغنها جهة مواد بارده و ضماد آن بر دندان هفتت قوى و بر جراحات متاكله منقى آن ولطوخ مطبوع او با سركه و گوگرد وقفر اليهود وجهة قطع ثاليل مؤثر و خاكستر بيخ هر دو نوع را جهة قلاع مجرب دانسته‌اند اشنان گياهيست به برك و شاخهاى ريزه شبيه به كرمهاى خشكشده وكارزان به آن ؟
مىشويند سفيد او راخرؤ العصافير و سبز آن را غاسول نامند و آن غيراباقونس است و مؤلف تذكره اشتباه در او ذكر كرده است در سيم كرم و در آخر دويم خشك وجالى ومحرق ومنقى ومفتح ومدر قوى و سه درهم سبز او مسهل زرداب و يك درهم مدرحيض و نيم درهم مدربول و ده درهم او كشنده و پنج درهم او مسقط جنين زنده و مرده و طلاى او بجهة بردن گوشت زياد و زخمها وسنون او جهة جلاى دندان نافع و مداومت او مفسد دندان ومصلحش مغز تخم كدو و روغن بنفشه ومضر مثانه ومصلحش عسل است اشراس به فارسى سريش نامند ان و پنجى است غير پنج خنثى چه ساق خنثى كوتاه و كوچك و گلش سفيد است وسريش را ساق بلندتر و عريضتر و برگ قوىتر و گلش سفيد مايل به سرخى وثمرش مستدير وشد طعم مىباشد و با عفو صه در اول گرم و خشك ومحرق او دردويم گرم ودرسيم خشك و ضماد او جهة جبر كسر رقيق وقيله و دمل وقروح خبيثه و كوفتكى عضل وعصب و با سركه و روغن كنجد جهة جرب وحكه وتليين صلات با و با آرد جو جهة سعفله و آشاميدن او جهة در پهلو و سرفه ويرقان و صفراى سوخته وسحج و خشونت حلق ومحرق او مدر بول و حيض ومحلل ورم بلغمى و با سركه جهة دفع داء الثلب وبهق سفيد و تخمش جالى وقاطع اخلاط غليظ و كرم تر از اصل او وجهة نفث الذم وباماء العسل جهة ثتقيهء جگر نافع ومورث سدد وملحش سكنجبين ومرخى معده ومصلحش كلقند وقدر شربتش تا پنج درهم و از محرق او تا يك مثقال و از تحمش تادور درهم وبدلش در اكثر افعال غرى لسمسك و گويند مغاث و يا گرسنه اشيران اسم يونانى خصى الكلبه است و مؤلف تذكره ظاهرا غافل شده مكرر ذكر نموده اشموسا نوعى از مرد وكم بوو تر از اقسام اوست اشقاقل شقاقل است اشنان دار و اسم فارسى زوفاى خشك است اشتلابوس دار شيشعان است اشقون اسم تركى ريباس است اشياف ماميثا درماميشا انشاء الله مذكور مىشود اشتيوان بلغة مصرى بسفايج است اشتر گياه اسم فارسى سليخه است اشكانى بلغة تنكابنى و طبرستان بقلهء يمانيه است اشبيل بلغة گيلانى نوعى از بطارح است اصابع فرعون سنبلى است به قدر انگشت شبيه بدنى و گره را رومجوف و با اندك پهنى و از يمن خير دو قسمى از آن با رطوبت سپاه لون وآندر افعال قائم مقام مؤميائى و بهترين او مخطط سبك زود شكن است در سيم گرم و خشك و قاطع نزف الدم ومحلل اورام بارده چون با خون جراحت سرشته ضماد نمايند بجهة التحام عديل ندارد اصابع صفر پخى است به قدر كف دست اطفال و به قدر پنج انگشت و پر از رطوبت و چون خشكشو درنگش ابلق از زردى و سفيدى مىگردد و با اندك حلاوت ومنبت او ريگزارها و نزديك آبها و برگش شبيه به برگ كند ناوساقش باريك و از بن تاسرير گل و گلشن بنفش و قسمى ويكرنجى است شبيه به ناخن پلنگ و زرد و اين كرم تر و تندتر است و مؤلف تذكره گويد كه آن غير كف مريم و كف عايشه است وبنهج ديگر وصف نموده در دويم گرم و خشك وبغايت محلل فضول غليظ ومنقى اعضاى عصبانى وترياق سموم هوام وجهة جنون و امراض سوداى او و بلغمى و تقويت منابت اعصاب و ضماد او جهة تحليل صلابات و بخور او جهة گريزانيدن موش و سام ابرص نافع و قسم ديگر مسقط جنين ومضر آلات بول ومصلحش تخم مورد و بلوط وقدر شربتش تا دو مثقال وبدلش يك وزن و نيم او هزار جشان و دو ثلث او سعد است اصابع هر مس شكوفهء سورنجان است و در سورنجان موصوف است اصل الفلفل فلفلمويه است اصل القلب به فارسى پنج شپبى نامند و آن پنج ماش هندى است گرم و خشك و مسكن و مخدر وجهة معدهء بارده و درد مفاصل و امثال آن شربا و ضماد انافع ومحرق خون ومورث بندود و مشوش حواس ومصلحش در شير خيسانيدن وقدر شربتش يكدانكست اصابع اللصووص مؤلف مغنى گويد ابوريحان وصف نبات او نكرده است و گفته است دوائيست هندى و تخمش مستعمل بلاد ما است و شبيه است بشلتوك و چون در دهان ساعتى نگاهدارند پوست او شق شده مغزى از و ظاهر شود مثل پنبه در تحريك ماه بسيار مؤثر است اصول الاربعه عبارت از پنج رازيانه و پنج كرفس و پنج كاسنى اصابع العذرى نوعى از انگور طويل القدر است اصابع الفيئات فرنجمشك است اصابع الملك اكليل الملك است اصل الانجدان الخراسانى اشتر غاز است اصل السوس در سوس موصوف است اصل السوس الابيض در سوس مذكور مىشود اصل السوس والآسمانجونى ايرسا است اصل الراسن نوعى از فيلجوش است وتبركى انذر گويند اصف پنج كبراست

26

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست