نام کتاب : فيض الإله في ترجمة القاضي نور الله نویسنده : جلال الدين الحسيني جلد : 1 صفحه : 119
في محفل الفردوس بهذا الامر وعبارته فيه في ترجمة جده هكذا : " السيد الزكي الذكى النحرير ذو النسب الطاهر والحسب الباهر شريف بن نور الله الحسين نور الله مرقدهما ، صيت جلال و بزرگى او را گوش ملك شنيده ، و آوازه فضل و بلاغت او به ايوان فلك رسيده ، حاوى قوانين عقليه وجامع اساليب فنون نقليه بود پايه فضل و كمال او از آن گذشته كه زبان ثنا و لسان مدحت از كنه رفعت آن بيان تواند كرد تحصيل علوم شرعيه در خدمت نقاوة المجتهدين شيخ قطيفى قدس سره كرده و جناب شيخ در اجازه كه براى آن سيد افادت پناه نوشته نگارش نموده كه افاده او از استفاده بيشتر بود از مصنفات ايشان رساله اثبات واجب است ، ديگر رساله حفظ الصحه در طب ، ديگر شرح خطبه شقشقيه ، ديگر رساله در فن مناظره ، ديگر رساله مناظره گل و نرگس ، ديگر رساله منشآت . و از اشعار لطافت آثار ايشان است اين سه رباعى كه مسطور مىشود . رباعيات شب بى تو ز ديده سيل خون مىگذرد * روزم همه در مشق جنون مىگذرد دور از تو شبم چنان بود روز چنين * اوقات شريف بين كه چون مىگذرد ناگفته بهم سخن ، زبان من و او * دارد خبر از هم دل و جان من و او بىواسطه گوش و زبان از ره چشم * بسيار سخنهاست ميان من و او گر خون تو ريخت خصم بد گوهر تو * شد خون تو سرخ روئى محشر تو سوزد دل از آنكه كشته گشتى و چو شمع * جز دشمن تو كس نبود بر سر تو " و نظير ذلك ما ذكره الفاضل الكشميرى في نجوم السماء في ضمن ترجمة القاضى بهذا اللفظ " و پدر بزرگوارش سيد شريف بن سيد نور الله از اهل علم و فضل و از تلامذه شيخ ابراهيم قطيفى بود چنان كه در كتب رجال مسطور است . " فالاولى أن نذكر شيئا من عبارة الاجازه مما ينكشف به حال المجاز له وعظمته عند المجيز وهو " كان ممن صحبته في الله ، وتحققت أن حركاته وسكناته مخلصة لله ، السيد
119
نام کتاب : فيض الإله في ترجمة القاضي نور الله نویسنده : جلال الدين الحسيني جلد : 1 صفحه : 119