نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 35
كه به اصفهان آمده ، اين زمين با او تكلم كرده كه يهود جادو مى كنند . پس آن حضرت تختى از فولاد ساخته در آن منزل كرده كه جادو در او اثر نكند ، و به اين مناسبت اين قبرستان را " تخت فولاد " مى گويند . ولى آمدن حضرت به اصفهان محل تأمل است ، اگر چه بعضى از علماء ، ورود حضرت را به كهنك كه از دهات اصفهان است و غير آن را نقل نموده اند و در آنجا عمارتى است و در ميان عمارت ، قبرى است ، گويند قبر يوشع پيغمبر است . و در جنب اطاقى كه قبر يوشع است گنبدى است كه مرحوم آميرزا محمد حسن نجفى در آنجا است . آن مرحوم ، هشتاد و يك سال عمر كرده ، سنهء هزار و سيصد و هفده وفات نموده . صاحب نسب عالى است ، پدرش مرحوم آمحمد على نجفى ، فقيه مطلق كه ذكر حالش مى آيد ، جدش آقا [ محمد ] باقر هزار جريبى كه آقاى مطلق ، در كربلا اول او بوده و بعد آقاى بهبهانى ، و استاد ميرزاى قمى است كه مرحوم ميرزاى قمى به ملاحظهء استاد زادگى نسخهء اصل قوانين را براى آقا محمد على فرستاده كه فعلا نزد اين خانواده است . و مادر آميرزا محمد حسن ، دختر ميرزا محمد باقر نواب كه سمت وزارت آمحمد خان وفتح على شاه داشته ، و از علماء و حكماء بوده و شرح نهج البلاغهء فارسي با تحقيق و تفسير قرآن مخصوصى نوشته كه چهار مجلد است مرتب به چهار عنوان : قصص و احكام و مواعظ و معارف . و گويند صندوق خاتم روى قبر امير المؤمنين ( عليه السلام ) را از جانب آمحمد خان ، او برده . بالجمله : مرحوم ميرزا محمد حسن از شاگردان صاحب جواهر و صاحب ضوابط ومرحوم شيخ مرتضى [ انصاري ] بوده ، قدرى از طهارت را مبسوط و منقح نوشته ، حاشيه أي بر قوانين دارند ، وحواشي بر فصول دارند ، اجزائى در اصول وفقه دارند ، رسالهاى در زيارت عاشوراء .
35
نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 35