نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 127
ترك دنيا از پى حب خدا * هست داراى تمام تركها ترك دنيا ترك عقبى ترك ترك * در كلاه فقر يك شدنى سه ترك زهد دنيا اصل شد ور هست سهل * سختى او هست نزد اهل جهل گفت با فضل ين عياض آن رشيد * زهدت از دنيا بسى بينم شديد گفت هارونا تو از من ازهدى * اى شده دنيائيانت مقتدى زهد من باشد از اين دنياى پست * زهد تو از آخرت كو دائمست [1] ( إلى هنا وجد المثنوى وله رباعيتان بهما ختمنا : ) با عين على ميم محمد شده ضم * آمد نبأ عظيم در عم علم جز حلقهء عين و ميم بر صفحهء لوح * نقشى به گه نگار نامد ز قلم * * * امروز درخت صنع آورد ورق * امروز رسيد شام را صبح و شفق آمد به وجود مهدى آل رسول * يعنى زهق الباطل وقد جاء الحق تمت * * * < / لغة النص = عربي >
[1] منثور داستان فوق در منابع بسيارى آمده است از جمله رك : " مع علماء النجف الاشرف " از مرحوم محمد جواد مغنيه .
127
نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 127