پسر زيد پسر ياسر است ، و ياسر همان كسى است كه پس از سليمان ( ع ) پادشاه شده است .
چون اسعد به رشد و بلوغ رسيد از پذيرفتن حكومت قبائل كهلان بن سبا بن يشجب بن يعرب كه پادشاهان منطقه حمير بودند خوددارى كرد ، مردم حمير بر او جمع شدند و اين پس از حكومت خاندان مقاول بر يمن بود و ايشان هفت پادشاه بودند كه مدت دويست و پنجاه سال پادشاهى را از يك ديگر ارث برده بودند .
اسعد به جنگ حاكم قبيله همدان رفت و بر او پيروز شد و سپس آهنگ حاكم قبيله هاى عنس و يحابر كرد و بر آنان هم پيروز شد و آنگاه به جنگ پادشاه كنده رفت و بر او هم پيروز شد و پادشاهى تمام منطقه يمن براى او فراهم گرديد .
و چون پادشاهى براى اسعد فراهم شد پسر عموى خود قيطون بن سعد را به حجاز و تهامه فرستاد و او را حاكم آنجا ساخت ، او در يثرب ( مدينه ) فرود آمد و سركشى و ستم آغاز كرد و دستور داد هيچ زنى را به خانه شوهر نبايد بفرستند مگر اينكه نخست او از آن زن كامجويى كند و در اين باره همان روش عمليق پادشاه طسم و جديس را پيش گرفت ، تا آنكه يكى از خواهران شيرى مالك بن عجلان عروس شد و چون خواستند او را پيش قيطون ببرند مالك بن عجلان هم بطور ناشناس خود را همراه او كرد و چون خانه را خلوت كردند او با شمشير خود به قيطون حمله كرد و او را كشت و به ياران او هم حمله كردند و همه را كشتند و چون اين خبر به اسعد رسيد بسوى ايشان آمد و در مدينه كنار جويبارى كه به بئر ملك موسوم است اردو زد ، و داستان او مشهور است و ما آنرا در جاى ديگرى غير از اين جا آورده و نوشته‌ايم :
< فهرس الموضوعات > [ از ميلاد مسيح تا ظهور اسلام ] < / فهرس الموضوعات > [ از ميلاد مسيح تا ظهور اسلام ] < فهرس الموضوعات > بعثت عيسى ( ع ) < / فهرس الموضوعات > بعثت عيسى ( ع ) :
گويند و چون خداوند عيسى بن مريم ( ع ) را به پيامبرى برانگيخت يهوديان براى كشتن او آمدند و خداوند او را بسوى خود برگرفت ، يهوديان بسوى يحيى بن زكريا ( ع ) رفتند و او را شهيد كردند و خداوند متعال

67