نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 383
امير مؤمنان چرا از سردارى زيرك و شجاع و نيرومند و حيله گر كه از پشتيبانى قوم خود نيز بهره مند است غافلى ؟ گفت او كيست ؟ گفتم جديع بن على ازدى معروف به كرمانى ، گفت چرا به كرمانى معروف است ؟ گفتم پدرش از همراهان مهلب در جنگ با خوارج بوده و او در كرمان متولد شده و باين سبب به كرمانى معروف است . گفت به يمانىها نيازى ندارم ، و هشام و ديگر پادشاهان بنى اميه يمانىها را دوست نداشتند . گفتم اى امير مؤمنان از پهلوان كار آزموده و سخنور غافلى ؟ گفت او كيست ؟ گفتم يحيى بن نعيم كه به ابو الميلاء معروف است و برادرزاده مصقلة بن هبيرة است ، گفت مرا نيازى باو نيست زيرا با افراد قبيله ربيعه نمىتوان رخنه ها را گرفت . گفتم اى امير مؤمنان مرد بزرگوار خردمند زيرك و الا نژاد عقيل بن معقل ليثى را انتخاب كن ، مثل اينكه هشام او را پسنديد ، من گفتم بشرطى كه يك عيب او را ناديده بگيرى ، گفت چه عيبى ؟ گفتم از لحاظ شكم و شهوت بىعفت است ، گفت مرا باو نيازى نيست . گفتم در اين صورت سردار كامل كاردان و پهلوان ورزيده محسن بن مزاحم سلمى را بر اين كار بگمار ، و هشام از اين جهت كه محسن از مضرىها بود او را پسنديد ، گفتم بشرطى كه از يك عيب او گذشت كنى ، گفت چه عيبى ؟ گفتم او دروغگوتر مردم است و گفتار او داراى لهجه است ، گفت باو هم نيازى ندارم . گفتم بنابر اين مردى را كه فرمانبردار شما و پاى بست عهد و پيمان شما و در پيروى از شما معروف است يحيى بن حضين بن منذر بن حارث بن وعلة را انتخاب كن ، گفت مگر به تو نگفتم كه با افراد ربيعه نمىتوان رخنه يى را مسدود كرد ؟ گفتم سردار كامل و پهلوان دلاور قطن پسر قتيبة بن مسلم را انتخاب كن ، و چون از مضرىها بود هشام او را پسنديد ، گفتم بشرط آنكه يك عيب او را ناديده بگيرى ، گفت چه عيبى ؟ گفتم مىترسم كه چون حكومت بدست او افتد از
383
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 383