در آورده و از او باردار بود ، پادشاه ترك خواست شكم دختر خود را بدرد و جنين را هم از ميان ببرد برايان كه وزير او بود سوگندش داد كه دختر و فرزندش را نكشد كه مرتكب جرمى نشده‌اند ، شاه باو گفت دختر را پيش خود نگهدار و چون فرزندش را زاييد فرزند را بكش ، دختر در خانه وزير بود و پسر بچه اى زاييد كه همان كيخسرو است كه پس از كيكاوس پادشاه شد ، وزير پسرك را از شهر بيرون برد و براى او در كردهاى كوه نشين دايه گرفت و كيخسرو نزد آنان رشد كرد ، وزير به پادشاه تركان گفت دخترى زاييد كه او را كشتم و شاه از او پذيرفت .
< فهرس الموضوعات > كى خسرو < / فهرس الموضوعات > كى خسرو .
مردم فارس هنگامى كه كيكاوس ستمگرى و سركشى و جسارت نسبت به خدا را آشكار ساخت او را ناستوده دانستند و درباره خلع او از پادشاهى رايزنى كردند و اين خبر آشكار شد و به مادر كيخسرو رسيد و در آن هنگام كيخسرو هفده ساله بود ، مادرش فرستاده اى نزد مردم فارس فرستاد و خبر كشته شدن سياوش و داستان كيخسرو را باطلاع ايشان رساند ، ايرانيان مردى از بزرگان و گزيدگان خود بنام زو را برگزيدند و او را نزد ابريان وزير ( پيران ويسه ؟ ! ) فرستادند تا پسر را بياورد و او نزد وى رفت و او را آگاه ساخت كه ايرانيان چه تصميمى دارند ، ابريان كيخسرو را به زو سپرد و او كيخسرو را بر اسب پدرش سياوش كه سوار بر آن از عراق آمده بود سوار كرد و همراه او حركت كرد ، روزها خود را پنهان مىساخت و شبها حركت مىكرد تا كنار جيحون [ 23 ] كه همان رودخانه بلخ و بسوى خوارزم است رسيد كه با اسب خود شناكنان از آن گذشت و پسر را با خود آورد و او را به پايتخت رساند و كيكاوس را خلع كردند و آن پسر را كيخسرو ناميدند و بر تخت نشاندند و فرمانبردارش شدند و او دستور داد پدر بزرگش را زندانى كردند و تا هنگام مرگ در زندان بود .
< فهرس الموضوعات > افريقيس و يمن < / فهرس الموضوعات > افريقيس و يمن :
گويند كيخسرو پادشاه ايران و افريقيس در يك زمان بودند ،

23 - جيحون از رودخانه هاى بزرگ آسياست كه از كوههاى پامير سرچشمه مىگيرد و بسوى مغرب جارى و در درياچه اورال مىريزد امروز اين رودخانه در مرز افغانستان و شوروى است و مورخان عرب به سرزمينهاى شمالى اين رود ما وراء النهر مىگويند .

38