نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 335
هر يك از ايشان مىگفت آرى و چه چيز موجب شك و ترديد تو است ؟ گويد با خود گفتم اگر به حقيقت اين موضوع از طرف ابو عمره كه ايرانى است پى نبرم به كس ديگرى براى كسب حقيقت اميد ندارم و به خانه او رفتم و گفتم من از سرانجام اين كار بيمناكم كه مبادا همه مردم بر ضد ما قيام كنند تو آيا خودت محمد بن حنفيه را ديدى كه اين نامه را بنويسد ؟ گفت به خدا سوگند من هنگام نوشتن اين نامه پيش او نبودم ولى مختار در نظر ما مورد اعتماد است و نشانه هايى از محمد بن حنفيه آورده است كه او را تصديق كردهايم . شعبى مىگويد در اين هنگام دانستم كه مختار دروغ مىگويد و فريب مىدهد و از كوفه بيرون آمدم و به حجاز رفتم و در هيچيك از آن حوادث شركت نكردم . گويند ، سالار شرطه عبد الله بن مطيع در كوفه اياس بن نضار عجلى بود و هر گاه ابراهيم براى رفتن به خانه مختار سوار مىشد راهش از در خانه او بود ، اياس به ابراهيم پيام فرستاد كه آمد و شد تو از اين راه بسيار شده است ، دست از اين كار بردار ، ابراهيم به مختار گفت كه اياس چنين پيامى داده است ، مختار گفت از آن راه ميا و راه ديگرى را انتخاب كن و ابراهيم چنان كرد . به اياس خبر رسيد كه ابراهيم از هر روز رفتن پيش مختار دست برنداشته است و باو پيام داد كه رفتار تو موجب شك و بدگمانى من است نبايد ببينم كه سوار مىشوى و از خانه خود بيرون مىآيى كه در آن صورت گردنت را خواهم زد . ابراهيم اين موضوع را به مختار گفت و از او درباره كشتن اياس اجازه گرفت و مختار اجازه داد . ابراهيم با گروهى از افراد خانواده و اطرافيان خود سوار شد و راه خود را از محل شرطه خانه قرار داد ، اياس باو گفت اى پسر اشتر مگر به تو فرمان نداده بودم كه از خانه ات بيرون نيايى ؟ ابراهيم باو گفت تا آنجا كه مىدانم تو احمق نبودى ، اياس به پاسبانان خود گفت او را از اسب پايين بكشيد ، ابراهيم شمشير كشيد و بر اياس حمله برد و او را كشت و بر پاسبانان حمله كرد كه كنار رفتند و ابراهيم راه خود را پيش گرفت .
335
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 335