نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 291
گويند نامه مسلم بن عقيل كه به امام حسين ( ع ) رسيد چنين بود : « پيشرو كاروان به اهل خود دروغ نمىگويد همانا هيجده هزار تن از مردم كوفه با من بيعت كردهاند ، بيا كه همه مردم همراه تو هستند و اعتقاد و علاقه اى به خاندان ابو سفيان ندارند » . و چون حسين ( ع ) تصميم به بيرون آمدن از مكه گرفت و شروع به آماده شدن فرمود خبر به عبد الله بن عباس رسيد به ديدار آن حضرت آمد و گفت اى پسر عمو شنيدهام قصد رفتن به عراق دارى ، فرمود آرى چنين تصميمى دارم ، عبد الله گفت اى پسر عمو ترا به خدا سوگند از اين كار منصرف شو ، فرمود تصميم گرفتهام و از حركت چاره يى نيست . ابن عباس گفت آيا به جايى ميروى كه امير خود را بيرون كرده و سرزمينهاى خود را به تصرف خويش در آوردهاند ؟ اگر چنين كردهاند برو ولى اگر ترا بسوى خود دعوت كردهاند ولى اميرشان همانجاست و كارگزاران او از ايشان خراج مىگيرند همانا ترا براى جنگ كردن فراخواندهاند و در امان نيستم كه ترا رها نكنند و از يارى تو دست برندارند همچنان كه آن كار را نسبت به پدر و برادرت كردند . حسين ( ع ) فرمود درباره آنچه گفتى خواهم انديشيد . تصميم و قصد امام حسين ( ع ) باطلاع عبد الله بن زبير رسيد او هم به ديدار ايشان آمد و گفت اگر در همين حرم الهى بمانى و نمايندگان و داعيان خود را به شهرها بفرستى و براى شيعيان خود در عراق بنويسى كه پيش تو آيند و چون كارت استوار شد كارگزاران يزيد را از اين شهر بيرون كنى من هم در اين كار با تو همراهى و همفكرى خواهم كرد و اگر به مشورت من عمل كنى بهتر است اين كار را در همين حرم الهى انجام دهى كه مجمع مردم روى زمين و محل آمد و شد از هر سوى است و به اذن خداوند آنچه مىخواهى بدست خواهى آورد و اميدوارم بان برسى . گويند چون روز سوم رسيد عبد الله بن عباس باز به حضور امام حسين ( ع ) آمد و گفت اى پسر عمو به مردم كوفه نزديك مشو كه قومى حيله گرند و در همين شهر بمان كه سرور و سالار مردمانى و اگر نمىپذيرى به يمن برو كه در آن
291
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 291