نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 242
گويند ، معاويه به عبد الله بن عمر بن خطاب و به عبد الله بن زبير و به ابو جهم بن حذيفه و به عبد الرحمن عبد يغوث چنين نوشت : اما بعد جنگ تمام شد و اين دو مرد به دومة الجندل رفتند شما كه از اين جنگ بركنار بودهايد و در آنچه مردم وارد شدهاند وارد نشدهايد اكنون بياييد پيش آن دو برويد تا خود شاهد باشيد كه آن دو چه مىكنند و السلام . و چون نامه معاويه بانان رسيد همگى به دومه آمدند و همانجا منتظر ماندند تا داورى آن دو تمام شود ، سعد بن ابى وقاص هم حاضر شد ، مغيرة بن شعبه هم كه مقيم طائف [ 254 ] بود و در هيچيك از اين جنگها شركت نداشت حركت كرد و آنجا آمد و منتظر ماند و چون صدور راى طول كشيد از آنجا به دمشق رفت و با معاويه ديدار كرد ، معاويه گفت آنچه را مصلحت مىبينى به من بگو مغيره گفت اگر مىخواستم براى تو رايزنى كنم همراه تو در جنگ شركت مىكردم در عين حال خبر اين دو مرد را به تو مىدهم ، معاويه گفت چيست ؟ . مغيره گفت من با ابو موسى خلوت كردم كه بدانم نظرش چيست و از او پرسيدم درباره كسانى كه از اين جنگ كناره گرفته و از ترس خونريزى در خانه خود نشسته بودند و چه مىگويى ؟ گفت آنان بهترين مردمند كه پشت ايشان از بار سنگين خون برادرانشان سبك و شكم ايشان از اموال آنان خالى است . از پيش ابو موسى بيرون آمدم و نزد عمرو عاص رفتم و باو گفتم اى ابا عبد الله درباره كسانى كه از اين جنگها كناره گرفتهاند چه مىگويى ؟ گفت آنها بدترين مردمند كه حق را نشناختند و باطل را انكار نكردند . تصور من اين است كه ابو موسى دوست خود را ( على عليه السلام ) از خلافت خلع مىكند و آنرا به كسى كه در جنگ شركت نكرده است واگذار خواهد كرد و خيال مىكنم ميل او به عبد الله بن عمر بن خطاب است ، اما عمرو بن عاص دوست خودت را بهتر مىشناسى و خيال مىكنم در جستجوى خلافت براى خودش يا پسرش عبد الله است ، و چنين خيال مىكنم كه او ترا از
254 - طائف : شهرى در هفتاد و پنج كيلومترى جنوب شرقى مكه واقع در كوههاى سرات بارتفاع / 5000 پا از سطح دريا و خوش آب و هوا و ييلاق مكه است ، ر . ك ، مقاله مفصل لامنس - دائرة المعارف الاسلاميه ص 54 ج 15 ترجمه عربى آن . ( م )
242
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 242