نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 165
رساند و هرمزان در شهر متحصن شد و بعد براى جنگ آماده گرديد و بيرون آمد ، ابو موسى هم مسلمانان را آرايش جنگى داد ، بر پهلوى راست براء بن مالك برادر انس بن مالك را و بر پهلوى چپ مجزأة بن ثور بكرى را و بر همه سواران انس بن مالك و بر پيادگان سلمة بن رجاء را گماشت . دو گروه به يك ديگر حمله ور شدند و جنگى سخت در گرفت و گروه بسيارى از هر دو سوى كشته شدند و خداوند نصرت خود را فروفرستاد و پارسيان گريختند و خود را به شهر شوشتر رساندند و متحصن شدند ، در اين جنگ براء بن مالك و مجزأة بن ثور كشته شدند و از ايرانيان هم در معركه هزار تن كشته و ششصد تن اسير شدند كه ابو موسى اسيران را پيش آورد و گردن زد ، مسلمانان مدت درازى بر دروازه شوشتر ماندند و پارسيان را همچنان در محاصره داشتند تا آنكه شبى يكى از اشراف شهر پوشيده پيش ابو موسى آمد و باو گفت اگر كارى كنم كه بتوانى با زور و جنگ شهر را بگشايى و تصرف كنى آيا خودم و زن و فرزندانم و اموال و زمينهاى من در امان خواهيم بود ؟ گفت آرى ، آن مرد كه نامش سينة بود گفت مردى از ياران خود را همراه من بفرست ، ابو موسى گفت كدام مرد جان خود را به خدا مىفروشد و با اين مرد ايرانى به جايى مىرود كه من از هلاك و نابودى او در امان نيستم و شايد خداوند متعال او را به سلامت دارد اگر كشته شود به بهشت خواهد رفت و اگر سلامت بماند سود او براى همگان است . مردى از بنى شيبان كه نامش اشرس بن عوف بود گفت من حاضرم ، ابو موسى گفت برو كه خداوند ترا حفظ فرمايد . اشرس با آن مرد رفت نخست از كارون گذشتند و سپس او را از راهى زير زمينى وارد شهر كرد و به خانه خود برد و او را از خانه بيرون آورد و عبايى بر او پوشاند و گفت همچون خدمتكار من از پشت سرم حركت كن و چنان كرد ، سينه او را در گوشه و كنار شهر گرداند و او را به جايى كه نگهبانان از دروازه هاى شهر نگهبانى مىكردند برد و سپس او را كنار كاخ هرمزان برد كه با گروهى از سرداران خود كنار در ايستاده بود و شمع افروخته بودند و اشرس همه اينها را بديد ، سپس سينه با اشرس به خانه برگشت و او را از همان راه زير زمينى بيرون برد و پيش ابو موسى رفتند و اشرس آنچه ديده بود باو گفت و افزود كه دويست مرد
165
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 165