نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 114
افكند و دورانديش كسى است كه بانچه براى او مقدر شده است قانع باشد و آرزومند بيش از آن نباشد . اى مردم در پيروى از ما و خيرانديشى براى ما كه شما را به ما نزديك مىكند پايدارى كنيد و از مخالفت فرمان ما پرهيز كنيد كه ما براى شما همچون تكيه گاه و پناهيم » . چون مردم از پيش او پراكنده شدند برخاست و پيش پدر كه در يكى از خانه هاى كاخ بود رفت و دستها و پاهاى پدر را بوسيد و گفت پدر جان نمىخواستم و دوست نمىداشتم كه اين كار در زندگانى تو صورت بگيرد و اكنون اگر آنرا نپذيرم از ميان ما بيرون مىرود و بدست كسى غير از ما خواهد افتاد . هرمز باو گفت راست مىگويى و عذرت را پذيرفتم اكنون شهريارى را بپذير و بر آن كار قيام كن و مرا به تو نياز و حاجتى است . خسرو گفت چيست كه ترا به من نيازمند كرده باشد ؟ مباد كه بر من نيازمند باشى . هرمز گفت كسانى را كه مرا از تخت فروكشيدند و تاج از سرم برداشتند و نسبت بمن بىحرمتى كردند زير نظر داشته باش و آنان فلان و بهمانند و ايشان را نام برد و گفت در كشتن ايشان شتاب كن و انتقام پدرت را از ايشان بگير . خسرو گفت اين كار براى ما امروز ممكن نيست تا آنكه خداوند دشمن ما بهرام را بكشد و كار براى ما استوار شود و آنگاه خواهى ديد كه چگونه ايشان را نابود خواهم كرد و انتقام ترا از ايشان خواهم گرفت ، پدرش از او خشنود و باين پيشنهاد راضى شد ، خسرو پرويز از نزد او بيرون آمد و بر تخت شاهى نشست . خبر خسرو پرويز و كارى كه اتفاق افتاده بود باطلاع بهرام كه در رى بود رسيد و از آنچه بر سر هرمز آورده بودند سخت خشمگين شد و نسبت باو احساس تعصب و رقت كرد و كينه او از دلش بيرون شد و با لشكريان خود با جهد و كوشش تمام حركت كرد تا خسرو پرويز و كسانى را كه عهده دار كار او بودهاند بكشد و هرمز را به پادشاهى برگرداند . خبر حركت بهرام از رى و قصد او باطلاع خسرو پرويز رسيد و اين خبر را
114
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 114