نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 99
بود كه كشته شود خونى رايگان و جانى بىارزش از دست رفته است ، و خردمند مىداند كه صفاى دنيا هيچگاه خالى از كدورت نيست و راحت آن پايدار نمىماند ، اگر چيزى بتواند خالى از نقص باشد بايد باران باشد كه سرزمين مرده را زنده مىكند يا پرتو روز است كه چون بر مردم خفته مىتابد ايشان را بيدار مىكند و مردم شب كور را بينا مىسازد با وجود اين چه بسا اشخاص كه از باران آزار مىبينند و ساختمانهايى كه فرومىريزد و چه بسيار كسانى كه در صاعقه و سيل باران از ميان مىروند و در نيمروز هم چه بسيار زيانها و تباهىها وجود دارد ، اين دانه كوچك و ماده فسادى را كه در محيط تو فراهم شده است ريشه كن ساز ، بسيارى آن قوم ترا نترساند براى آنان شوكتى باقى نمىماند و چگونه ممكن است براى مسيحيان شوكتى باقى بماند و حال آنكه در دين ايشان آمده است كه اگر بر گونه چپ كسى طپانچه زدند گونه راست خود را هم آماده سازد ، اگر انوشزاد و يارانش تسليم شدند آنانى را كه زندانى بودهاند به زندان برگردان و در خوراك و پوشاك آنان را در مضيقه اى بيش از آنچه بودهاند قرار مده ، فرماندهان نظامى را كه با آنان بودهاند گردن بزن و بر ايشان هيچگونه رافت و مهربانى مكن و افراد فرومايه و عادى را كه با ايشان بودهاند رها كن و متعرض ايشان مشو ، آنچه درباره سختگيرى و عقوبت بر كسانى كه به انوشزاد ناسزا مىگويند و نام مادرش را مىبرند نوشته بودى فهميدم ، بدان كه اين گروه داراى كينه هاى نهانى و دشمنى پوشيدهاند و دشنام دادن به انوشزاد را بهانه دشنام دادن و ناسزاگويى بر ما قرار دادهاند و اكنون كه در تاديب ايشان موفق شدى ديگر به كسى اجازه مده كه چون ايشان سخن گويند ، و السلام » . انوشروان از بيمارى خود بهبود يافت و با سپاههاى خويش به پاى تخت خود برگشت پسرش انوشزاد را اسير كرده بودند و با او چنان رفتار شد كه دستور داد . خراج در روزگار انوشروان : گويند ، پادشاهان ايران براى در آمد غلات زمينها خراج پسنديده اى تعيين كرده بودند كه بر نصف و يك سوم و يك چهارم و يك پنجم تا يك دهم
99
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 99