نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 322
« مهلب تا چه هنگام ما را تعقيب مىكند گويا در زمين براى ما مفرى از او نيست و هم در آسمان ، پس به كجا بايد رفت كجا ؟ » چون قطرى اين را شنيد گريست و آماده مرگ شد و شخصا به جنگ پرداخت و اين رجز را مىخواند : « تا چه هنگام از شهادت بايد محروم ماند و حال آنكه مرگ همچون گردنبندى بر گردنهاى ما آويخته است ، فرار در جنگ عادت ما نيست بار خدايا بر پرهيزكارى و عبادت من بيفزاى و پس از آن در زندگى رغبتى نيست » . آن روز را تا شب جنگ كردند و چون شب فرارسيد قطرى با ياران خود بسوى جيرفت رفت و مىخواست به كرمان بگريزد ، مردى از ياران او اين اشعار را سرود : « اى قطرى نيك اگر آهنگ فرار دارى با فرار خود بر ما جامه ننگ خواهى پوشاند ، همينكه گفته مىشود مهلب آمد لبها و دهان تو تسليم او مىشوند و دل تو از بيم پرواز مىكند تا كى و تا چه اندازه اين فرار و ترس در تو هست در حالى كه تو مؤمنى و مهلب كافر است » . و چون خوارج ديدند قطرى در جنگ سستى مىكند و آهنگ فرار دارد او را از فرماندهى خود عزل كردند و عبد ربه را كه از پارسايان ايشان بود بر خود فرمانده ساختند و او همراه ايشان به قومس رفت و آنجا ماند . [ 351 ] مهلب و حجاج : حجاج به مهلب چنين نوشت : « اما بعد تو با خوارج وقتگذرانى كردى و ايشان با تو ، تا آنجا كه كار به زيان تو تمام شد و در پيكار با تو آزموده شدند و به جان خودم سوگند اگر ايشان را مهلت نمىدادى اين بيمارى چنين طولانى نمىشد و اين شاخ مىشكست كه تو با آنان برابر نيستى و پشت سر تو مردان و اموال فراوانى است و حال آنكه ايشان را نه نيروى امدادى است و نه مال كه جنبندگان ناتوان نمىتوانند پابپاى شتران و اسبان تيزرو حركت كنند و جديت و كوشش با عذر آوردن محقق نمىشود اكنون
351 - معرب كومس ، سرزمينى بزرگ ميان رى و نيشابور ، مركز آن دامغان بوده است .
322
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 322