نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 30
الهى كند و لام همراه زن و فرزندان خود از شهر بابل گريخت و خود را به بيابانى در سرزمين روم رساند و همانجا درگذشت و گويند گور او تا امروز همچنان معروف است . نمرود پسر كنعان . هنگامى كه خداوند شداد و قوم عاد را نابود ساخت پايه حكومت ضحاك سست و كار او نابسامان شد و فرزندان و فرزندزادگان ارفخشذ بن سام بر ضد او برخاستند و جرأت پيدا كردند ، در اين هنگام ميان لشكر ضحاك و با افتاد و گروهى از ستمگران كه همراهش بودند گرفتار وبا شدند ، ضحاك نزد برادر خود غانم بن علوان كه شداد او را بر فرزندزادگان يافث حكومت داده بود رفت تا از او براى استوار ساختن كار خود يارى بگيرد ، فرزندان ارفخشذ بن سام بيرون رفتن او را مغتنم دانستند و كسى پيش نمرود پسر كنعان پسر جمشيد شاه كه در طول حكومت ضحاك همراه پدرش در كوه دماوند بود فرستادند و او پيش ايشان آمد و او را بر خود پادشاه ساختند و او تمام خويشاوندان ضحاك را در سرزمين بابل فرو گرفت و كشت و بر كشور و پادشاهى ضحاك پيروز شد [ 12 ] و چون اين خبر به ضحاك رسيد بسوى نمرود آمد كه نمرود بر او پيروز شد و با گرز آهنى ضربتى بر فرق ضحاك زد و او را زخمى ساخت سپس او را استوار بست و در غارى در دماوند افكند و غار را مسدود ساخت و پادشاهى براى نمرود استوار و پايدار شد و نمرود همان كسى است كه ايرانيان او را فريدون مىنامند . گويند و چون هود ( ع ) درگذشت فرزندزادگان ارم بن سام از گوشه و كنار زمين جمع شدند و مرثد پسر شداد را بر خود پادشاه كردند و اين موضوع در آغاز پادشاهى نمرود بن كنعان بود ، نمرود در آخر پادشاهى خود با ايشان جنگ كرد و چون كار ايشان سست شده بود بر ايشان پيروز شد و سخت گرفت . گويند فالغ و قحطان برادرند و هر دو پسر عابرند ، فالغ نياى پدرى ابراهيم ( ع ) است و قحطان پدر يمنىهاست ، روايت است كه ابن مقفع مىگفته است نادانان و ايرانيان كم اطلاع چنين پنداشتهاند كه جمشيد شاه همان سليمان
12 - ملاحظه مىكنيد كه دينورى از قيام كاوه سخن بميان نياورده است ( م ) .
30
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 30