نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 460
سياه و خفه كننده است، (در واقعه، 34) جز شر و زيان چيزى از آن انتظار
نمىرود، «لاكَرامَةَ فِيْهِ».
در تفسير «كَرِيم» تعبيرات گوناگونى گفتهاند:
بعضى گفتهاند: كريم، بخشندهاى است كه تمام افعالش احسان است و هرگز با بخشش
خود در پى كسب سود يا دفع زيان نيست.
بعضى گفتهاند: كريم، كسى است كه هم آنچه را بر او است و هم آنچه را بر او
لازم نيست مىبخشد. و بعضى گفتهاند: كريم، كسى است كه متاع كم را مىپذيرد، و
بهاى زياد در برابر آن مىدهد. [1]
'''كسب:'''
{{(آیه):وَيْلٌ لَّهُمْ
مِّمَّا يَكْسِبُونَ}}
{{صورتی:«كسب»}} به معناى تحصيل كردن چيزى از روى اراده و اختيار است، تعبير «كسب» شايد از
اين نظر باشد كه: گنهكار در يك محاسبه كوتهبينانه، انجام گناه را به سود خويش و
ترك آن را به زيان خود مىپندارد. [2]
'''كسرى:'''
{{صورتی:«كسرى»،}} اسم عام است و به تمام سلاطين ايران گفته مىشود. [3]
'''كِسَف:'''
{{(آیه):فَأَسْقِطْ
عَلَيْنَا كِسَفاً}}
{{صورتی:«كِسَف»}} از مادّه{{صورتی: «كُسوف»}} (بر وزن پدر) جمع{{صورتی: «كَسفة»}} (بر وزن و به معناى قطعه) است، و منظور از قطعههاى آسمان،
قطعه سنگهايى است كه از آسمان فرود مىآيد.
و در سوره{{صورتی: «روم»}} ظاهراً اشاره به قطعاتى است از ابر، كه روى يكديگر متراكم مىشوند و آن را
غلظت و شدت مىبخشد، و اين به هنگامى است كه ابرها آمادّه براى نزول باران
مىشوند. [4]
'''كُشِطَتْ:'''
{{(آیه):وَإِذَا السَّمآءُ
كُشِطَتْ}}
{{صورتی:«كُشِطَتْ»}} از مادّه{{صورتی: «كشط»}} (بر وزن كشف) در اصل چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: به معناى «كندن
پوست حيوان» است، و بنا به گفته «ابن منظور» در «لسان العرب» به معناى بر داشتن
پرده از روى چيزى نيز آمده است، و لذا هنگامى كه ابرها پاره شوند و متفرق گردند
اين تعبير به كار مىرود. و منظور از آن در آيه مورد بحث، اين است: پردههايى كه
در اين دنيا بر جهان ماده و عالم بالا افكنده شده، و مانع از آن است كه مردم
فرشتگان يا بهشت و دوزخ- كه درون اين جهان است- را ببينند، كنار